شاید زمانی که هاشمی رفسنجانی در انتهای یک موج دیگر تخریب دولت ارزشی نهم که با سد کلام رهبری در هم شکست، میگفت که دوران مدارای سه ساله با دولت پایان پذیرفته، بسیاری بر این باور بودند که این حرفی بیش نیست در ادامه جو سازیهای هاشمی و اطرافیان و دشمنیها با دولت عدالتخواه. حرفهایی از جنس انتخابات و ارزش بیشتری ندارد. اما من همان زمان به وجود یک پشت پرده عجیب و درایت سیاسی در هاشمی اشاره کردم. گفتیم که او بسیار زیرکتر این حرفهاست و حرف او سرانجام عملی شد و به وقوع پیوست.
همانطور که گفتیم هاشمی دارای وسعت قدرت بسیار است و همه جا نفوذ دارد. حال به راحتی قدرت او را ببینید. حتی در میان اصولگرایان. قبلاً بارها بر کارکرد و حزب و باند و دسته سخن گفته بودیم و عقلاً و بوسیله نقل از کلام رهبری آن را رد کرده بودیم، اما ببینید آنچه را که نباید. تصور داشتیم که دایره همراهی با دولت گستردهتر و تخریب تنگتر خواهد شد، اما آنچه را که میبنیم عدم وجود چیزی به نام رهبری و ولایت است در میان اهل سیاست.
حضرت امام فرمودند و چه خوب فرمودند که مجلس باید در راس امور باشد اما همین امام فرمودند که تفکیک قوا. هنوز کلام رهبری را در دیدار با مجلسیان در رابطه با همکاری و همراهی با دولت فراموش نکردیم. و هنوز فراموش نکریم فرمایشات حضرت آقا را پیرامون اینکه نمایندگانی انتخاب شوند که راه را برای دولت هموار کنند.
اینکه چرا در این روزها وزرایی که باید مشغولیت ذهنیشان خدمت بیشتر به مردم باشد، باید در راه روهای مجلس نگران از وضعیت برنامههاشان به خاطر قرار گرفتن در صف طولانی استیضاح در مجلس اصولگرا(!!!) رفت و آمد کنند. اینکه چرا باید در حالی که مدت زیادی از طول مدیریت وزیر آموزش و پرورش نمیگذرد و در حال آغاز سال تحصیلی هستیم شاهد استیضاح سیاسی یک وزیر باشیم و در یک عقبگرد مفتضحانه پشیمان بشوند. یک سوال مهم است.
سوالی که با بازگشت به کلام رهبری به خوبی دوری از ولایت و نزدیکی به خواستهای نفسانی و حزبی در آن مشخص میشود. به راستی دولتی که باید اینگونه فکر کند که سال آخر خدمت او نیست، چرا باید با قرار گرفتن در مقابل یک موج سهمگین استیضاح سبزنشینان قرار بگیرد و متوهم شود که نکند این تصور است که سال آخر اوست و چون هزینهای ندارد، درصدد استیضاح و جبران برآمدهاند؟
به راستی چرا شاهد این التهاب هستیم؟ چرا در این شرایط و ایام و با توجه به این زمینه آقای حداد روزه سکوت خود در ایامی که قلب روزه است و شیطان در بند است، روزه سکوت میشکنند و میگویند آنچه نباید و به موضع گیری تند میپردازند؟
به کدامین توجیه لاریجانی در مسند رئیس مجلس در برابر حرکت غیرقانونی و تخریب گرانه یک اقلیت بر علیه دولت و اعتراض چند نفر میگوید این آزادی بیان است!!!
چرا از طرفی شاهد هستیم بر خلاف نظر رهبری که در دیدار با خبرگان درباره شیوه برخورد با اشتباهها فرمودند و بیاهمیت بودن خزعبلات یک ساده بیاندیشه، به این ماجرا بعد از گذشت این همه زمان دامن میزنند و برای به کرسی نشاندن نظر خود به امور غیر متعارفی چون سوال از رئیس جمهور رو میآورند؟ چرا مجلس اصرار دارد در برابر این دولت همیشه اولینها را در برخورد و موج آفرینی داشته باشد؟
چرا همه منتظر بودند تا آبها از آسیاب بیافتد و کلام رهبری در هفته دولت فراموش شود، تا حرفهای هاشمی زنده شود؟
هیچ کسی مثل هاشمی نیست
نکتهای که در این میان گفتنش خالی از لطف نیست، این است که هاشمی با ذکاوت سیاسی خود به خوبی دریافته که ریاست جمهوری در ایران یک دوره هشت ساله است، پس بیهوده خود خرج نخواهد کرد و کوچولوها را در گیر و دار آمدن به صحنه انتخابات قرار خواهد. اما هدف او از این همه تحرک چیست. کسی که از یک آدم ساده و نه چندان معروف و قدرتمند حزبی، شکست خورده در انتخابات قبل، باید جبران بکند. و چه جبران و پیروزی بزرگتری در این حالت جز این است که میزان آرای احمدینژاد را به پائینترین میزان ممکن برساند. تا آنجا که اهالی سیاست به خوبی میدانند، این در حد یک شکست بسیار سنگین خواهد بود. یعنی به فنا دادن تمام زحمات شبانه روزی او. در این پروسه نیازی به انتخاب نشدن دوباره احمدینژاد نیست، بلکه افت شدید همان خواست دشمنان است و یک نکته برای نابود کردن توان دولت ارزشی و پایان دادن به هر چه صحنهای که ارزشیها بتوانند در آن حضور داشته باشند. بگذارید همین جا اعلام خطر شدید بکنم…
پینوشتـ………………………………………………….. این همه به جز اتفاقات پیرامونی و روزانه علیه دولت ارزشی است. که آخرین آن بازی کثیف و مضحک شکایت از نوریزاد که حتی هتاکان به مراجع هم مدعی شدند و همه برای ضربه زدن به دولت(!) از آن استفاده میکنند… .